شعر در مورد ذوالفقار
شعر در مورد ذوالفقار,شعر در مورد ذوالفقار علی,شعر ذوالفقار,شعر در وصف ذوالفقار,شعر درباره ذوالفقار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ذوالفقار برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
کریم شهر علی سفره دار زهرا بود
جمال حق علی…آینه دار زهرا بود
به دست خالی از این خانه سائلی نرود
که در کنار علی خانه دار زهرا بود
قسم به ان زرهی که همیشه پشت نداشت
میان دست علی ذوالفقار زهرا بود
شعر در مورد ذوالفقار
من همانم که به عشق تو گرفتار شده
من همانم که به عشق تو قلم در دست است
من همانم که علی گفته و تا شام ابد
به همین نام سر از پا نشناسد ، مست است
شعری در مورد ذوالفقار
تا شد به روی دست نبی (ص) مرتضی (ع) بلند
شد رایت جلال خدا برملا بلند
بشنید چون که نغمه «یا ایهاالرسول»
گردید منبری همه از پشتهها بلند
شعرهایی در مورد ذوالفقار
مرآت پاک لمیزلی، آیت جلی
شد بر سریر دست حبیب خدا بلند
آیین پاک ختم رسل ناتمام بود
گر بر نمیشد آن مه برج ولا بلند
شعر جدید در مورد ذوالفقار
هنگامه شد به کوری چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند
خورشید دین، سپهر یقین، ختم مرسلین
شد زین سبب میان همه انبیا بلند
شعر زیبا در مورد ذوالفقار
تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش
شد این ندا ز بارگه کبریا بلند
تکمیل شد شریعت پاک محمدی
چونان که گشت دین خدا را لوا بلند
شعر درباره ذوالفقار
ای مظهر صفات خداوند لایزال
وی از تو آسمان ولایت به پا بلند
هرجا که بود پیکر هر ناتوان به خاک
هر جا که بود ناله هر بینوا بلند
شعر در وصف ذوالفقار
هر جا که بود طفل یتیمی سرشکبار
هرجا که بود شعله شور و نوا بلند
از بهر دستگیری آنان سپندوار
یکباره میشد ید مشکلگشا بلند
شعر ذوالفقار
تا خانهزاد خود کُنَدَت کردگار پاک
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند
آهنگ «تفلحوا» چو شنیدی ز کوی دوست
و آواز خوش چو شد ز حریم حرا بلند
شعر حافظ در مورد ذوالفقار
یکباره دست بیعت خود را از روی شوق
کردی به سوی شمس رُسل، مصطفی بلند
مدحتگر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو کرده با سخن «هل اتی» بلند
شعر سعدی در مورد ذوالفقار
پا بر حریم خانه چون بگذاری از شرف
فریاد شوق میشود از بوریا بلند
با ذوالفقار تو همه جا آشکار بود
دست بلند شیر خدا، «لافتی» بلند
شعر مولانا در مورد ذوالفقار
ما ریزهخوار خوان ولای توایم و بس
از لطف توست این که بُوَد بخت ما بلند
خمّ غدیر بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر یکدانه را بلند
شعر نظامی در مورد ذوالفقار
در پهن دشت ظلمت کفر و نفاق و کین
همواره بود آیت شمس الضّحی بلند
باب المراد اهل جهانی و میکنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند
شعر خیام در مورد ذوالفقار
ای نفس قدرت ازلی، – یا علی – نمای
نخل شکوه نهضت «روح خدا» بلند
ما پیروان مکتب سرخ ولایتیم
گر میزنیم گام سوی کربلا بلند
شعر عطار در مورد ذوالفقار
عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تیغی که گشت بر سر آن مقتدا بلند
تا مست جام توست «براتی» به روزگار
سر میکند به عشق تو روز جزا بلند
شعر بابا طاهر در مورد ذوالفقار
کس را چه زور و زهره که وصف علــی کند
جــــــبار در مــــــناقـب او گفت هل اتی
شعر شاملو در مورد ذوالفقار
شبی در محفلی ذکر علی بود
شنیدم عاقلی فرزانه فرمود:
اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری
شعر شهریار در مورد ذوالفقار
از صحبت اغیار گذشتیم علی الله
ما از همه جز یار گذشتیم علی الله
شعر فروغ در مورد ذوالفقار
ای وجه رب العالمین هو یا امیر المومنین
ای قبله ی اهل یقین هو یا امیر المومنین
شعر پروین در مورد ذوالفقار
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
شعر صائب در مورد ذوالفقار
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
شعر خواجوی کرمانی در مورد ذوالفقار
که من شهر علمم علیم در است
درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم کاین سخنها از اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز اوست
شعر سنایی در مورد ذوالفقار
منم بندهی اهل بیت نبی
ستایندهی خاک پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
شعر وحشی بافقی در مورد ذوالفقار
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
شعر در مورد ذوالفقار
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
شعر در مورد ذوالفقار
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار صفی
شعر در مورد ذوالفقار
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین
همان چشمهی شیر و ماء معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
شعر در مورد ذوالفقار
ای حیدر شهسوار وقت مددست
ای زبدهی هشت و چار وقت مددست
من عاجزم از جهان و دشمن بسیار
ای صاحب ذوالفقار وقت مددست
شعر در مورد ذوالفقار
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمّهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
شعر در مورد ذوالفقار
بازگو دانم که این اسرار هوست
زآنکه بی شمشیر کشتن کار اوست
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس از سوءالقضا حسنالقضا
شعر در مورد ذوالفقار
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
شعر در مورد ذوالفقار
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
شعر در مورد ذوالفقار
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بهجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
شعر در مورد ذوالفقار
سکان زمین و آسمان است علی
سلطان همه جهانیان است علی
گلواژه ی منشق از علی اعلاست
سر چشمه ی فیض بی کران است علی
شعر در مورد ذوالفقار
آوازه ی او ز هفت اقلیم رسد
مشهور به هفت آسمان است علی
سر سلسله خلیل عبادالرحمن
آن بنده ی سر به آستان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
برتر ز علی رب جلی خلق نکرد
آقای همه بهشتیان است علی
از بعد نبی بر همه ی مخلوقات
از جانب دوست ارمغان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
اول وصی پیمبر اعظم اوست
بر دین رسول روح و جان است علی
شاگرد محمد امین است ولی
استاد همه پیمبران است علی
شعر در مورد ذوالفقار
دستور تمام انبیا در دستش
حق را شب معراج لسان است علی
هستند امامان مبین رهرو او
یعنی که امیر کاروان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
همتای امیر عشق تنها زهرا ست
با دخت رسول همزبان است علی
بر هر نبی و ولی ولی الله است
مولای جمیع انس و جان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
در نور محبتش پر از جاذبه است
محبوب قلوب شیعیان است علی
بر غیب و شهود حاکم و سلطان است
آگاه ز راز کهکشان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
جنت یکی از صنایع دستانش
صنعتگر آفریدگان است علی
ایمان و نماز و اصل اسلام علی است
توحید و معاد عارفان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
مفتاح علوم ایزدی در نزدش
دیباچه ی علم لا مکان است علی
این است گواه لا مکان بودن او
یک شب به چهل مکان عیان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
مولا و امام متقین کیست علی است
حقا که امیر مومنان است علی
سلمان که سبو از می منّا نوشید
او ظرف و در آن قطره چکان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
میثم سر دار از علی می گوید
با لله می وصل عاشقان است علی
قنبر که غلامی علی منصب اوست
او سالک و پیر راهدان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
در مرکز وحی کاتب وحی علی است
بر حامل وحی تر جمان است علی
گنجینه ی مخفی معارف مولاست
آئینه ذات مستعان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
تفسیر مبین فطره الله علی است
عشقش به دل پیر و جوان است علی
آیات مبین مدیحه اوصافش
هر سوره و آیه آرمان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
در اولُ الاولین عیان کیست علی است
در آخر الآخرین نهان است علی
احسان قدیم و حکم فرمای ازل
مسجود همه فرشتگان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
موسای قلندر از علی نیل گشود
بر کشتی نوح پشتوان است علی
عیسا نه به خویش مرده را زنده کند
تجدید حیات مردگان است علی
شعر در مورد ذوالفقار
علیست مرغ حق و کعبه آشیانه اوست
حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست
پس از گذشت زمانها هنوز گوش بشر
بنغمههای دل انگیز و عاشقانه اوست
شعر در مورد ذوالفقار
زلال چشمه زمزم کجا و اشگ علی
صفای این حرم از گریه شبانه اوست
علیست محرم اسرار رب بی همتا
کلید دار عطابخش هر خزانه اوست
شعر در مورد ذوالفقار
بهشت ماحضر سفره عطای علیست
جحیم سوزش یک ضرب تازیانه اوست
وسیله کرم ذات حق یدالله است
خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست
شعر در مورد ذوالفقار
علی به پله آخر رسید در ایمان
نبی سر است و علی پای تا به شانه ی اوست
علی است خانه یکی با خدای بی همتا
درون بیت خدا زادگاه وخانه اوست
شعر در مورد ذوالفقار
علی است فرد نمودار خلقت کامل
که عقل در عجب از خالق یگانه اوست
مقام صید علی برتر از تفکر ماست
چو بی نظیر بعالم غم زمانه اوست
شعر در مورد ذوالفقار
یا خدا دست به دستان پیمبر دارد
یا علی جلوه ای از حضرت داور دارد
ظاهرا کعبه حجاز است ولی در واقع
یک عدد کعبه خدا در دل حیدر دارد
شعر در مورد ذوالفقار
یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد
نام تو نقش نگین امرِ اَلله الصّمد
لم یلِد از مادر گیتی و لم یولَد چو تو
در جهان بعد از نبی، مِثلت لهُ کُفواً احد
شعر در مورد ذوالفقار
حقّا که حقیقتاً علی حق باشد
حق است علی ز حق که بر حق باشد
دیدیم خطی به دفتر لم یزلی
حق با علی و علی مع الحق باشد
شعر در مورد ذوالفقار
هر دل که شکست ره به جایی دارد
هر اهل دلی قبله نمایی دارد
با آنکه بُود قبله ما کعبه ولی
ایوان نجف عَجب صفایی دارد
شعر در مورد ذوالفقار
این گفت: بزرگ و نامدار است علی
آن گفت که مرد روزگار است علی
امّا به حقیقت او نه آنست و نه این
آیینه ذات کردگار است علی
شعر در مورد ذوالفقار
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهانِ علی(ع)
چون کبوتر ماند در چاه شب، افغانِ علی
ای غم! از درد علی بویی نیاوردی به دست
عودسان هرچند عمری سوختی جانِ علی
شعر در مورد ذوالفقار
ناله مجروح دارد ساز غم، امشب مگر
خورده زخم از ناترازان، فرق میزان علی؟
داده بود انگشتری را بر گدای دیگری
داد جان را بر شهادت لطف حیران علی
شعر در مورد ذوالفقار
از شکافِ زخم، جان را داد با شرمندگی
بر فقیری چون شهادت لطف عریان علی
سر برآوردهست چون خورشید از جَیب فلک
ناله افتاده در چاه زنخدانِ علی
شعر در مورد ذوالفقار
کشتزار آخرت را آبیاری کرده است
در بیابان غریبی چشم گریانِ علی
چون علی نشناخت خود را در جهان، یک حقشناس
ماند در ابهام، سیمای درخشان علی
شعر در مورد ذوالفقار
از علی کی زودتر ای صبح، سر برداشتی؟
یک شب از بالین شب تا صبح پایان علی
گرچه ای بغض، آبرویت را علی هرگز نریخت
همچو سنگ آویختی دست از گریبان علی
شعر در مورد ذوالفقار
چاشنی دارد اگر مرگ و حیات از شور عشق
آبرویش مایه دارد از نمکدان علی
از دهانی بر دهانی میرود چون بوی گل
قصّۀ از گوشهای خلق، پنهانِ علی
شعر در مورد ذوالفقار
از می تکرارِ نامش عاشقی سیراب نیست
کز خدا جوشیده نام حالگردان علی
در میان آید اگر پای عدالت مینهد
داغ بر دستِ برادر، خشم سوزان علی
شعر در مورد ذوالفقار
دارن میان تو دامن غنچهها نون بذارن
خشکی سفرههاشونو تاغار خون بذارن
وقت اذون علی رو از منارهها بگیرن
جای اذون رو گنبدا ترانهخون بذارن
شعر در مورد ذوالفقار
از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است
آمر امر الهی شاه دینپرور علی است
ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق
بحر احسان باب لطف بیحد و بیمر علی است
شعر در مورد ذوالفقار
ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه
تیغآور خسرو مستغنی از لشگر علی است
ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم
ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است
شعر در مورد ذوالفقار
ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال
جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است
ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق
حاکم حکم اللهی حیه در حیدر علی است
شعر در مورد ذوالفقار
خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار
خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است
د داماد نبی دست خدا دارای دین
داعی ایجاد موجودات از داور علی است
شعر در مورد ذوالفقار
ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار
ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است
ر رفیعالقدر و والا رتبه روح افزا سخن
رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است