شعر در مورد جمعه
شعر در مورد جمعه,شعر در مورد جمعه های انتظار,شعر در مورد جمعه ها,شعری در مورد جمعه,شعر در مورد غروب جمعه,شعر در مورد روز جمعه,شعر در مورد شب جمعه,شعر در مورد نماز جمعه,شعر در مورد صبح جمعه,شعر در مورد شب جمعه کربلا,شعر درباره جمعه ها,شعری در مورد عصر جمعه,شعری در مورد نماز جمعه,شعر در مورد غروب جمعه و امام زمان,شعر در مورد غروب جمعه امام زمان,شعر در باره غروب جمعه,شعری درباره غروب جمعه,شعری در مورد غروب جمعه,شعر زیبا در مورد غروب جمعه,شعر در مورد دلتنگی غروب جمعه,شعر در مورد غروب دلگیر جمعه,شعر کوتاه درباره غروب جمعه,شعر در باره روز جمعه,شعر زیبا در مورد روز جمعه,شعر کوتاه در مورد روز جمعه,شعر نو در مورد روز جمعه,شعری درمورد روز جمعه,شعر در مورد امام زمان روز جمعه,شعری درباره روز جمعه,شعر کوتاه درباره روز جمعه,شعر در مورد شب جمعه و کربلا,شعر درباره شب جمعه,شعر طنز در مورد شب جمعه,شعر زیبا در مورد شب جمعه,شعر کوتاه در مورد شب جمعه,شعر درباره شب جمعه کربلا,شعری در مورد شب جمعه,شعری درباره شب جمعه,شعر در باره نماز جمعه,شعر زیبا در مورد نماز جمعه,شعر زیبا درباره نماز جمعه,شعری در مورد صبح جمعه,شعر در مورد امام زمان صبح جمعه,شعر درباره صبح جمعه,شعری درباره صبح جمعه,شعر جمعه,شعر جمعه ها,شعر جمعه مبارکه,شعر جمعه های انتظار,شعر جمعه انتظار,شعر جمعه آخر سال,شعر جمعه دلگیر,شعر جمعه به مکتب,شعر جمعه طیبه,شعر جمعه شب,شعر جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد,شعر جمعه های دلگیر,شعر جمعه های تکراری,شعر جمعه های دلتنگی,شعر جمعه ها از فرهاد,شعر جمعه های بی قراری,شعر های جمعه,شعر شب جمعه ها نخفتن,شعر جمعه مبارکه,شعر جمعه مبارکه فیس بوک,شعر جمعه مبارکه فیس,شعر جمعه مبارک,ابیات شعر جمعه مبارکه,شعر على جمعه مبارکه,بیت شعر جمعه مبارکه,شعر جمعه مبارکه 2016,شعر عن جمعه مبارکه,اجمل شعر جمعه مبارکه,اشعار جمعه های انتظار,شعر در مورد جمعه های انتظار,شعر نو جمعه انتظار,شعر انتظار جمعه ها,شعر جمعه و انتظار,شعر برای جمعه انتظار,شعر شب جمعه آخر سال,اشعار جمعه آخر سال,اشعار شب جمعه آخر سال,شعر عصر یک جمعه دلگیر,شعر غروب جمعه دلگیر,شعر دلگیری جمعه,شعر درباره غروب دلگیر جمعه,شعر کامل عصر یک جمعه دلگیر,شعر جمعه به مکتب آورد,شعار جامعه طیبه,شعر نبطی جمعه طیبه,شعر جمعه شبها,شعر شب جمعه کربلا,شعر شب جمعه طنز,شعر شبهای جمعه فاطمه,شعر شب جمعه حرم,شعر شب جمعه کربلا,شعر شب جمعه اموات
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جمعه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
زمستان سردی پیش روست…
و یخبندان
عصرهای جمعه
گلویم را منقبض تر کرده است
قلبم را
و این تخت
که روزی به قدر هر دومان جا داشت
شعر در مورد جمعه
تمامِ روزهای هفته سر در گم ام
غروب جمعه که می شود
سر از دل تنگی در می آورم
شعر در مورد جمعه های انتظار
سخت نیست
اصلا سخت نیست از روی شانه ام
تاب بخوری روی دستم
توی چشمهایم زل بزنی و
بگویی حواست هست امروز جمعه است؟!
شعر در مورد جمعه ها
سخت نیست
بگویم مگر حواس گذاشته ای؟
سخت نیست چنان ببوسمت
که جمعه در تقویم از خجالت سرخ شود گونه اش!
شعری در مورد جمعه
سخت نیست…
جمعه ها صدایت کنم و بگویم من رفتم!
بگویی کجا؟
بگویم قربان عطر تنت!!
شعر در مورد غروب جمعه
سخت نیست من و تو این طور جان جمعه را بگیریم؛
قبل از اینکه بفهمد غصه را چطور توی دلهایمان جا کند!
سخت نیست
فقط دستت را به من بده!
راستی…
من رفتم!
شعر در مورد روز جمعه
با من حرف بزن
من تنها تنهایی هستم
که جز تو
کسی نمی تواند شریک تنهاییم باشد
شعر در مورد شب جمعه
با من حرف بزن
که من تنها صدایی هستم
که بی تو در سکوت خود خیره میشوم
شعر در مورد نماز جمعه
با من حرف بزن
که روزگارم نه که نمی گذرد
که تمام دنیای من بی تو جمعه میگذرد.
شعر در مورد صبح جمعه
فراموشت کرده ام
و حالا
همه چیز عادی شده
باران که می بارد
پنجره را می بندم
دیگر یادم نیست
غروب جمعه
چه ساعتی بود
پاییز را
تنها از روی تقویم می شناسم
شعر در مورد شب جمعه کربلا
فراموشت کرده ام
اما …
گاهی دلم برای دلتنگ ِ تو شدن
تنگ می شود
شعر درباره جمعه ها
صبح جمعه ات به خیر
هر کجا هستی، به یاد من باش
من با تو چای نوشیده ام،
سفرها کرده ام،
از جنگل، از دریا،
از آغوش تو شـــعرها نوشته ام
رو به آسمان آبی پر خاطره
از تو گفته ام، تو را خواسته ام
شعری در مورد عصر جمعه
آه ای رویای گمشده!
هر کجا هستی صبح جمعه ات به خیر.
شعری در مورد نماز جمعه
اگر اینجا بودی
تقویم رومیزی ام را دور می انداختم
و می گذاشتم ساعت دیواری به خواب رود
پس میزان می کردم زنده گی ام را با نفس های تو
و هیچ عزا و عید و جمعه ای تعطیل نمی کرد
علاقه ی مرا …
شعر در مورد غروب جمعه و امام زمان
دلم
مثل غروب جمعه
همه جا دلگیر است
.
شعر در مورد غروب جمعه امام زمان
دلم گرفته است
مثل پنجره ای که رو به دیوار باز می شود
شعر در باره غروب جمعه
دلم گرفته است
و جای خالی دستهایت
بر بندبند بدنم درد می کند
شعری درباره غروب جمعه
دلم گرفته است
و عصر جمعه بی حضور تو
به هر هفت روز هفته ام سرایت کرده است!
شعری در مورد غروب جمعه
غروب جمعه را دوست دارم
به خاطر دلتنگی ات …
که آرام آرام
سرت را
روی شانه ام می گذارد.
شعر زیبا در مورد غروب جمعه
می شود تنهایی بچگی کرد
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُرد
ولی قهوه ی غروب های دلگیر جمعه را
که نمی شود
تنهایی خورد!
شعر در مورد دلتنگی غروب جمعه
آن روز
همان روز که آفتاب بالا آمده بود
دفتر مشق ما
هنوز خواب عصر جمعه را میدید.
ما از اولِ کتاب و کبوتر
تا ترانهی دلنشین پریا
ریرا و دریا را دوست میداشتیم.
شعر در مورد غروب دلگیر جمعه
محبوبم!
من هم دلم نمی خواهد
در ایستگاهی توقف کنم
که تحمل باران را ندارد
شعر کوتاه درباره غروب جمعه
می خواهم سرم را از پنجره صبح بیرون بیاورم
و در تابستان نگاهت
به درختی تکیه دهم
که خانم جان
شب های جمعه
با دو مروارید درشت
که زیاد هم دوستشان نداشت
کنارش می نشست
و آیت الکرسی می خواند.
شعر در باره روز جمعه
مثل پنجشنبهها
خستهی جهان بی عدالتم…
شعر زیبا در مورد روز جمعه
مثل جمعهها
تشنهی عدالت لبان تو.
شعر کوتاه در مورد روز جمعه
بنصف آخر شب پاس میدار
تطوع میگذار و اشک می بار
شب هر جمعه میدار زنده
بجان بشنو تو ای مرد رونده
شعر نو در مورد روز جمعه
زاهد ببزم مستان دیگر تو چهره منمای
شب های جمعه کم نیست روز سیاه مینا
شعری درمورد روز جمعه
ز ذکر تو ورق خطبه گر بشوید دهر
سلام جمعه به تکبیر صور مقرون باد
شعر در مورد امام زمان روز جمعه
چهره خورشید رویان را سپندی لازم است
از شب جمعه است نیل چشم زخم ایام را
شعری درباره روز جمعه
گران چو ابر شب جمعه است بر خاطر
وجود محتسب شهر، میگساران را
شعر کوتاه درباره روز جمعه
فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر در مورد شب جمعه و کربلا
بر درد کشان ظلمت ایام بود صاف
بر خاطر ما ابر شب جمعه گران نیست
شعر درباره شب جمعه
روزگار خط شبرنگ به شیرین دهنان
چون شب جمعه به مخمور به تلخی گذرد
شعر طنز در مورد شب جمعه
فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال و تو
پیر گشتی و همان در فکر فردا نیستی
شعر زیبا در مورد شب جمعه
چون ابر شب جمعه گران است به خاطر
از خشک مزاجان ریا دعوی مشرب
شعر کوتاه در مورد شب جمعه
چنان به عهدش کسب کمال شیرین است
که روز جمعه ز مکتوب نمی روند اطفال
شعر درباره شب جمعه کربلا
به روز جمعه چو خواهی که عیدها بینند
برآی بر سر منبر صفات خود برخوان
شعری در مورد شب جمعه
خواهم که شب جمعه ای از خانه خمار
آیم به در صومعه زاهد دین دار
شعری درباره شب جمعه
جمعه بیست و دوم ماه جمادی الاول
در پسین بود که پیوسته شد از جزو به کل
شعر در باره نماز جمعه
بیائید تا سحر و افسون کنیم
شب جمعه از هفته بیرون کنیم
شعر زیبا در مورد نماز جمعه
اگر این است فلک، روز و شب عشرت ما
در شب جمعه و روز رمضان می گذرد
شعر زیبا درباره نماز جمعه
فکر شنبه تلخ دارد جمعه را بر کودکان
من چسان غافل به پیری از غم فردا شوم
شعری در مورد صبح جمعه
روز جمعه کی بود روزی که در جمع توییم
جمع کردی آخر آن را که جدا می ریختی
شعر در مورد امام زمان صبح جمعه
تو آدینه بوی او وقت خطبه
نه ز آدینه جدا چون روز شنبد
شعر درباره صبح جمعه
هر روز فقیران را هم عید و هم آدینه
نی عید کهن گشته آدینه دیگینه
شعری درباره صبح جمعه
مفت است اگر سنگدلیهای معلم
دلجویی اطفال به آدینه گذارد
شعر جمعه ها
شب آدینه و ایام روزه است
گرانجانی که هشیارست امروز
شعر جمعه مبارکه
از بهر چنین جمعیت جان
هر روز بود آدینه من
شعر جمعه
ادب کوشید در ضبط خود و تعطیل شد نامش
بروز وصل ما ماند شب آدینه مینا
شعر جمعه های انتظار
حیف است کشد فرصت دردسر مخموری
در هفته میخواران آدینه نمیباشد
شعر جمعه انتظار
(بیدل) بسعد و نحس جهان نیست کار ما
طفلان دلی بشنبه و آدینه بسته اند
شعر جمعه آخر سال
زاهد بنظر میکند از دور سیاهی
این صبح قیامت شب آدینه نباشد
شعر جمعه دلگیر
طفل اشکم سر خط آزادیم بیطاقتی است
فارغ از خوف و رجای شنبه و آدینه ام
شعر جمعه به مکتب
انتظار فرصت از مخمور شوقت برده اند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینه ام
شعر جمعه طیبه
روزگار عیش را دود سپندی لازم است
شد شب آدینه نیل چشم زخم ایام را
شعر جمعه شب
در غم فردا سرآمد شادی امروز ما
یاد شنبه تلخ بر طفلان کند آدینه را
شعر جمعه هایم ناگهان یکشنبه شد
زنگ از آیینه تاریک صیقل می برد
مگذران بی باده روشن شب آدینه را
شعر جمعه های دلگیر
یکرنگ بود سال و مه کوی خرابات
اینجا شب آدینه و روز رمضان نیست
شعر جمعه های تکراری
شنبه و آدینه را با هم که خواهد صلح داد؟
می علاج خصمی ایام نتوانست کرد
شعر جمعه های دلتنگی
خمار باده مهر دوستان را کینه می سازد
کدورت صبح شنبه را شب آدینه می سازد
شعر جمعه های دلتنگی
زفکر صبح شنبه طفل در آدینه می لرزد
که از اندیشه انجام غافل می تواند شد؟
شعر جمعه ها از فرهاد
زچشم بد نگه دارد سیاهی آب حیوان را
جمال هفته را نیل شب آدینه می باید
شعر جمعه های بی قراری
شمع را شوق تماشای تو در بزم شراب
شب آدینه ز محراب برون می آرد
شعر های جمعه
در جوانی ز می ناب گذشتن ستم است
شنبه خود شب آدینه نمی باید کرد
شعر شب جمعه ها نخفتن
هر که در مذهب ما غیرت مشرب دارد
شب آدینه به میخانه چراغ افروزد
شعر جمعه مبارکه
هر روز من آدینه وین خطبه من دایم
وین منبر من عالی مقصوره من مردی
شعر جمعه مبارکه فیس بوک
خانه تن را بساز باغچه و گلشنی
گوشه دل را بساز مسجد آدینه ای
شعر جمعه مبارکه فیس
من قبله جانهاام، من کعبه دلهاام
من مسجد آن عرشم، نی مسجد آدینه
شعر جمعه مبارک
روزی که ترا ببینم آدینه ماست
هر روز به دولتت به از دینه ماست
ابیات شعر جمعه مبارکه
به هجر و وصل، مرا تاب آرمیدن نیست
یکی است شنبه و آدینه ای که من دارم
شعر على جمعه مبارکه
بسکه خوشدل با غمم شبهای درد خویش را
دوست می دارم چو طفل کور دل آدینه را